رفتم این‌جا.

این هم فیدش.

نیم ساعتیه ندای سهراب گوش می‌دم و سرشارم.

برم سریال ببینم تا خوب واسه امتحان نظام مهندسی فردا آماده شم.

"سکوت نعره می‌زند

عشق مرا

درد مرا"


حمید حامی ـ سکوت

اون‌روزا خیلی دور نبود

فقط یه روز گذشته از غیب شدنت.

برو یره

"دست می‌زدیم به سازمون خودش می‌شد ترانه"

اشاره سهراب و تهمینه به "اول آشنایی"

تهرانم دیگه خسته کننده شده. یکی یه فکری بکنه.